یک‌شنبه 27 اسفند 1402 - 17 Mar 2024
تاریخ انتشار: 1401/02/25 01:14
عموپورنگ
کد خبر: 19824

تولد عشق عموپورنگ اینستاگرام را منفجر کرد | عموپورنگ از عشق رونمایی کرد

عمو پورنگ در روز تولد عشقش با انتشار عکس او اینستاگرام را ترکاند.

عموپورنگ علاقه بسیاری به مادر و خواهر و برادرانش دارد. عموپورنگ در حال حاضر مجرد است اما اخیرا حواشی زیادی از ازدواجش به گوش رسیده است. عمو پورنگ در مورد گذشته خود و شرایط زندگی خود میگوید که چطور بزرگ شده است. عمو پورنگ توانست در برنامه گل و بلبل خوش بدرخشد.

عمو پورنگ

عمو پورنگ در روز تولد عشقش با انتشار عکس او اینستاگرام را ترکاند.

عمو پورنگ

داریوش فرضیایی که با نام عموپورنگ شناخته می شود بالاخره ازدواج کرد و تصویر آنرا در اینستاگرام به اشتراک گذاشت. اینروزها خبر های درمورد ازدواج داریوش فرضیایی یا عمو پورنگ بگوش میرسد، آیا درست است؟ ازدواج عمو پورنگ که نه تنها کودکان، بل که بزرگسالان نیز وی را به سبب اجرای متفاوت برنامه ” عمو پورنگ ” در سیما والبته بیشتر با همین اسم می‌شناسند،

علی ضیاء در آغاز برنامه با خطاب کردن فرضیایی بعنوان «آدم جریانساز» در حوزه برنامه‌های کودک، بعنوان نخستین سوال از وی خواست بگوید لباس‌ هایش را چه کسی انتخاب می کند؟

فرضیایی با بیان این که عمو پورنگ گذشته و حتی کودکی اوست گفت من همه ی آمال و آرزوهای کودکی‌ام را در عمو پورنگ متبلور کرده‌ام زیرا کودکی و نوجوانی خیلی خوبی را پشت سر گذاشته‌ام در حالی‌که برعکس عموپورنگ، داریوش فرضیایی واقعی مثل همه ی مردم عادی، دارای دغدغه و درگیر با خیلی از مسائل و مشکلات آدمهای دیگر است.

عمو پورنگ

او که نزدیک چهار ماه پیش پدر خودرا از دست داد، با یادآوری این که ازآن اتفاق آسیب زیادی دیده است، اضافه کرد;من آن موقع برنامه زنده داشتم. می‌آمدم روی صحنه و برای لحظاتی ازآن فضای غم‌انگیز دور میشدم، انرژی می گرفتم و به خانه می‌رفتم. پدرم با توجه به بیماری‌اش مدت‌ها بود که روی تخت دراز کشیده بودو نمی‌توانست حرکت کند.

با افتخار و با حسرت می گویم که چرا این قدر کم توانستم به پدرم خدمت کنم. از پدرم کمتر سخن گفته‌ام زیرا بیشتر مامانی هستم! پسر‌ها بیشتر مامانی هستند و دخترها بیشتر، بابایی

ضیاء، مجری برنامه بعضیا، پرسید; از پدرتان کتک هم خورده بودید؟

داریوش فرضیایی گفت; نه اما نگاهش خیلی جذبه‌دار بود. من سعی کردم روزهای آخری راکه سپری می کردند لحظه به لحظه با ایشان و کنارشان باشم چنان که وقتی قصد داشتم به خانه بروم این قدر اشتیاق داشتم که گویا می خواهم بچه‌ام را ببینم، می خواهم پدرم را ببینم و به ایشان غذا بدهم؛ پدر خیلی عزیز است؛ مادرم از این صحنه‌ها دلش می‌سوخت.

عمو پورنگ

او افزود; به مادرم می گفتم دارم لحظاتی را تجربه میکنم که تعریف دیگری از زندگی به من میدهد. وقتی می دیدم پدرم دیگر حرکتی نمی تواند بکند حتی برای خوردن آب یا غذا؛ من باید به او کمک میکردم.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا رابطه او با پدرش همیشه این قدر صمیمی بوده است گفت

اواخر این طور شد و بهمین دلیل میگویم حسرت. ما وقتی بزرگ میشویم می گوییم بزرگ شده‌ایم دیگر! ولی من احساس می کنم آغوش پدر را نیاز داشتم و دارم.

فرضیایی از روزهای سخت دیگری نیز یاد کرد که برادرش رابه دلیل ابتلا به سرطان از دست داده بود; من از سر برنامه به بیمارستان می‌رفتم و از بیمارستان به برنامه می‌آمدم. سخت بود تضاد بین این دو. هم زمان باید با دردی که داشم می‌آمدم جلوی دوربین؛ با این حال احساس می کردم این دوربین و این بچه‌ها، و بودن با اینها، آنرا جبران می کند.

ازدواج عمو پورنگمجری بعضیا پرسید چرا عمو پورنگ از این حرف‌ها کمتر سخن به میان آورده و ما درباره برادر و پدرتان کمتر حرفی شنیده‌ایم؟

مهمان برنامه گفت; مخاطب من باید فضای شاد را تجربه کند. دغدغه من شاد بودن بیننده است.

عمو پورنگ دربخش دیگری از سخنانش ودر جواب به کنایه ضیاء درباره «سری دوزی خاله و عمو» گفت; من ابتدا پورنگ بودم؛ لقب عمو را بچه‌ها به من دادند.

مجری بعضیا با اشاره به شایعه به هم خوردن رابطه عموپورنگ و تهیه کننده برنامه گفت; ان شاء الله که همیشه رابطه این قدر خوب و جذاب باشد و ما هم لذت ببریم!

فرضیائی با خنده پاسخ داد; حتما خوب است؛ نگران نباشید! من حتی در مسائل مالی، تهیه کننده را بیشتر از خودم قبول دارم.

با پیش آمدن صحبت از مسائل مالی، وی ادامه داد; پول چیز بدی نیست اما بعضی آنرا زیر لحاف و تشک میگذارند بعضی‌ها هم در کار سرمایه گذاری می کنند. من هم پول را دوست دارم چون زندگی با پول می چرخد.

او شایعاتی چون پایان برنامه عموپورنگ به سبب مسائل سیاسی، سیاسی بودن خود و… را رد کرد ودر صحبت از نحوه تفکر و دنیای فکری خود گفت;

عمو پورنگ

من نه سیاست بلدم، نه واردش می شوم، نه علاقه مندم، نه سرم می شود؛ برنامه من کودک است؛ برنامه کودک را باید کودکانه دید. این تعبیرات نادرست نخستین آسیب‌اش رابه بچه‌های ما میزند. بچه‌ها ضمیرشان پاک است، فکرشان پاک است و ذهن شان جایی برای این بحث‌ها ندارد.

فرضیایی تاکید کرد; بچه‌ها را باید جدی گرفت.

او همچنین گفت; بیشترین دغدغه من کودک است. زمان پخش برنامه برای کودک باید بهترین زمان باشد. چراباید این قدر سطحی نگاه کرد؟ اگر می خواهیم اثرگذار باشیم باید زمان خوبی برنامه‌شان را پخش کنیم. من احساس میکنم مسئولان آنقدر سرشان شلوغ است که کودک را فراموش کرده‌اند.

مجری برنامه مشهور کودکان افزون بر این ها در واکنش به این گفته که میگویند شما سخت پول خرج میکنید، گفت;

من جواب می دهم سخت پول در می‌آورم و بهمین دلیل سخت پول خرج می کنم. ما اگر چارچوب بندی درستی داشته باشیم این واژه سخت را کنار می گذاریم. با این حال، شاید بعضی‌ها بگویند سخت است.

عمو پورنگ

ضیاء پرسید; ما کی قرار است دامادی شما را ببینیم؟ بچه‌ها دوست دارند، من هم دوست دارم رفیقم داماد شود.

عموپورنگ با خنده‌ای ابراز امیداوری کرد هم زمان باهم همریش شوند!

مجری برنامه بعضیا خواست با در میان گذاشتن مبحث سن و سال، خودرا از چنین عاقبتی در امان بدارد که فرضیائی با خنده افزود; ببین! از برنامه زنده برای بالا بردن سن من استفاده نکن! من تنها مجری هستم که سنم در هر برنامه‌ای ۱۸ سال است! با این حال، اگر فرصت و شرایط آن پیش بیاید حتما ازدواج خواهم کرد.

او گفت; همین حالا دغدغه خانوادگی دارم که مادرم است. ایشان قلبشان درد می کند و زیاد نمی تواند راه برود.

دراین برنامه همچنین امیرمحمد متقیان، یار و همراه عموپورنگ در برنامه سازی برای کودکان که فرضیایی وی را “مثل بچه خودم که همین حالا دیگر بزرگ شده” توصیف کرد،پس از بازگویی چگونگی آشنایی با عمو پورنگ و ورودش به این برنامه گفت; آدم‌ها هیچوقت در پشت صحنه آن ‌طور نیستند که جلوی دوربین هستند. خیلی از بازیگران طنز را اغلب مردم فکر میکنند این ها مدام در حال خندیدنند

در حالیکه پشت صحنه خیلی آدمهای جدی‌ای هستند. من از بچگی چون گفته‌ام عمو، هنوز هم می گویم عمو و عمو آن ‌طور نیست اما بین اینهاست. قلبی مهربان دارد اما پشت صحنه ودر کارش جدی است.او اضافه کرد;‌‌ همان عموپورنگ محبوب قلب بچه‌ها برای من هم محبوب است ولی جدا از رابطه دوستی و شخص داریوش فرضیایی.

امیرمحمد درباره خودش نیز گفت; من از بچگی خجالت در کارم نبود. اوایل اجرای برنامه از درس خواندن عقب افتادم اما بعد از بچه‌های بازیگر پرسیدم که چطور درس‌هایشان را می خوانند، من هم برای عقب نیفتادن از درس راهی را رفتم که آن‌ها رفته بودند. حالا کنکور هنر و علوم انسانی داده‌ام، هردو را قبول شده‌ام و باید تصمیم بگیرم کدام را انتخاب کنم.

عمو پورنگ

چند وقت پیش این عکس از عمو پورنک درکنار همسرش یلدا باکری منتشر شد که درست نیست و شایعه ای بیش نیست.

داریوش فرضیایی مشهور به عمو پورنگ در برنامه رادیویی عید من بهار من و صفحه اینستاگرام خود، خبر ازدواجش را تکذیب کرد.پیش از این با توجه به عکسی که او در صفحه اینستاگرامش منتشر کرده بود، خبر احتمال ازدواج او در فضای مجازی و سایت‌ها دست به دست شد.

 

اما او در برنامه رادیویی عید من بهار من رادیو جوان، این خبر را تکذیب کرد و گفت “کاش نمی‌رفتم سیزده بدر! برگشتم دیدم چه خبر شده! کل ایران دارن به من تبریک میگن خودم از همه ی جا بی‌خبرم” او همچنین در پستی جدید در اینستاگرامش، این خبر را سوءتفاهم دانسته و نوشته است ظاهراً پست اخیر بنده ابهاماتی رابه‌همراه داشته

که باید توضیحاتی را خدمت‌تان عرض کنم، از جمله این‌که عکس منتشر شده در اینستاگرام مربوط به مراسم نامزدی یکی از بیننده‌های عزیز « ر – ی» است که سالها با برنامه‌های عموپورنگ خاطره داشته و بزرگ شده و برای خوشحال نمودن بنده عکس فوق رابا این عبارت برایم ارسال نمود;

شنیدن این خبر آن‌قدر مراخشنود و مسرور ساخت که تصمیم گرفتم عکس و جمله ایشون رو درصفحه‌ ام قرار بدم که متاسفانه حواشی زیادی بهمراه داشت تا جاییکه همکاران وحتی اقوام زنگ میزدند وشوکه بودند که چرا ما از ازدواجت خبردار نشدیم، گواه سخنان بنده هم دوستان خوبم در رادیو آقایان فرزاد حسنی و افشین حسین‌ خانی و غیر هستند

که همین چند دقیقه پیش ارتباط تلفنی داشتیم وتایید میکنن که شایعه‌ ای بیش نبوده. با این حال از همه ی شما بزرگواران بابتِ اشتباهی که رخ دادعذرخواهی می‌کنم.


کپی لینک کوتاه خبر: https://rasadvarzeshi.com/d/45aggq