یک‌شنبه 02 اردیبهشت 1403 - 21 Apr 2024
تاریخ انتشار: 1399/02/23 06:20
کد خبر: 9207

شرکایی که حالا طلبکار شده‌اند!

​در طول ماه‌های گذشته منتقد مدیریت محمدحسن انصاری‌فرد در پرسپولیس بوده‌ایم و بارها وجوه مختلف عملکرد مدیرعامل مستعفی سرخپوشان را به نقد کشیده‌ایم.

رصد ورزشی نوشت: در طول ماه‌های گذشته منتقد مدیریت محمدحسن انصاری‌فرد در پرسپولیس بوده‌ایم و بارها وجوه مختلف عملکرد مدیرعامل مستعفی سرخپوشان را به نقد کشیده‌ایم. حالا اما حق‌جویی قلم اقتضا می‌کند با همان سختگیری به نقد طرف مقابل داستان بپردازیم؛ هیات‌مدیره مرموز که امروز تمام قدرت را در باشگاه قبضه کرده است. اخیرا مهرداد هاشمی سکوت یک ساله‌اش را شکسته و طی مصاحبه‌ای مفصل به نقد مدیرعامل مستعفی پرداخته است. او حتی انصاری‌فرد را علنا به مناظره دعوت کرده و گفته: «دو ساعت تو حرف بزن، دو دقیقه من»؛ البته انصاری‌فرد هنوز نپذیرفته و بعید است که نهایتا قبول کند، چون خودش می‌داند دستش چقدر خالی است. با این همه در مصاحبه هاشمی چند نکته مهم وجود دارد که نگفتن آنها حق نیست.

 

یک- هاشمی یک جا می‌گوید شناختی از انصاری‌فرد نداشته و صرفا به خاطر شخصیت ظاهرا محجوب او به مدیرعاملی‌اش رای داده؛ اما جای دیگر از ماجرای دو دستگاه خودروی تبلیغاتی حرف می‌زند که انصاری‌فرد سیزده سال پیش آنها را تصرف کرده بود و پس نمی‌داد. این دو گزاره با هم تناقض دارند. موقع رای دادن به مدیرعاملی استاد، خاطره سیزده سال پیش یادتان نبود و الان ناگهان قصه آن دو دستگاه ریو را به خاطر آوردید؟

 

دو- هاشمی از قراردادهای غلط و زیانبار امضا شده توسط انصاری‌فرد گلایه می‌کند؛ سوال اینجاست که پس هیات‌مدیره در این مدت چکاره بود؟ اگر حق با شما باشد و این قراردادها این همه به باشگاه ضرر زده باشد، شما چرا ورود نکردید؟ چرا توضیح نخواستید؟ پس نقش شما یا امثال نبی و عرب و رغبتی چه بود؟ اگر نمی‌گذاشتند به قراردادها ورود کنید، آیا بهتر نبود استعفا می‌دادید و به هر قیمتی نمی‌ماندید؟

 

سه- هاشمی انصاری‌فرد را به خلف وعده با کالدرون و فراری دادن این مربی متهم می‌کند، اما جالب است که در زمان مدیرعاملی خود او در سایپا، ورنر لورانت آلمانی از این باشگاه گریخت. لورانت دقیقا عین کالدرون تیم صدرنشین را رها کرد و یکی از مشهورترین جملات تاریخ فوتبال ایران در نقد سوءمدیریت را به زبان آورد: «در سایپا چمن را هم باید خودم کوتاه می‌کردم.» لورانت همان روزها در مصاحبه با کیکر به شدت از عملی نشدن وعده‌های مدیریت گلایه کرده بود که نسخه فارسی این مصاحبه‌ها در آرشیو مهرماه سال هشتادوپنج چند خبرگزاری موجود است. آیا این همان چارت و تشکیلات مدرن مدیریتی است که از آن دم می‌زنید؟ دایی آن سال با تیم لورانت قهرمان شد، اما فصل بعدش که به طور همزمان هدایت تیم ملی را هم پذیرفت به رتبه یازدهم سقوط کرد؛ آیا مدل مدرن مدیریتی شما حضور یک سرمربی دو شغله و بی‌تمرکز را تایید می‌کرد؟

 

چهار- هاشمی برای اینکه مثلا یکه به قاضی نرفته باشد و هوای کادرفنی فعلی را هم نگه داشته باشد، در این مصاحبه از جذب یحیی گل‌محمدی به عنوان نقطه قوت مدیریت انصاری‌فرد یاد می‌کند؛ سوال اینجاست که مگر می‌شود نقطه قوت را بر ویرانه‌های نقطه ضعف بنا کرد؟ شما که فراری دادن کالدرون را خطا می‌دانید، چطور استخدام جانشین او را هنر به شمار می‌آورید؟ آیا این مصداق «شو» و عدم صداقت نیست؟ تازه فراموش نکنیم فارغ از کیفیت فنی یحیی، نوع انتقال او در نیم‌فصل به شدت پرهزینه و زیانبار بوده است. پرسپولیس برای گرفتن گل‌محمدی از شهرخودرو شش میلیارد تومان چک به باشگاه مشهدی داد که پاس نشدن آنها بند جریمه یک‌ونیم میلیاردی مندرج در قرارداد انتقال را فعال کرده و گفته می‌شود بین دو تا سه میلیارد تومان هم دستمزد خود یحیی برای هدایت تیم در نیم‌فصل دوم است. این یعنی بیش از 10 میلیارد تومان هزینه اضافی روی دست باشگاه، آن هم در حالی که گل‌محمدی در پایان فصل می‌توانست رایگان و بدون پول رضایتنامه به تیم بیاید. آیا این هنر است؟ و باز می‌پرسیم هیات‌مدیره در همه مراحلی که این داستان سراسر ضرر به پرسولیس تحمیل می‌شد کجا بود؟ آن روز نقش‌تان را ایفا نکردید و حالا طلبکارید؟ کاش ادامه حضورتان در پرسپولیس خیلی مثبت‌تر از اینها باشد؛ مخصوصا حالا که از هر کرانه تیر شکایتی شلیک شده و باشگاه تا خرخره بدهکار را در معرض مجازات‌های سنگین قرار داده است. تا یک جایی می‌شود با نقد دیگران اعتبار جمع کرد، از آنجا به بعد باید خودتان کار کنید و به خاطر داشته‌های خودتان قدر ببینید.

 


کپی لینک کوتاه خبر: https://rasadvarzeshi.com/d/4dmpm4